.jpg)
تا آخر عمر در دلم خواهی ماند
تنها تو چراغ محفلم خواهی ماند
ای پاکترین زلال جوشان دلم
ای آینه در مقابلم خواهی ماند
تا سر ز سجود آخری بر میداشت
شمشیر ز کینه، کافری بر میداشت
انگار برای رفتنش هم کعبه
باید که شکاف دیگری بر میداشت
با وعده بی حساب خامم کردی
انگشت نمای خاص و عامم کردی
من شخصیت رمان علمی بودم
تبدیل به قصه درامم کردی
نظرات شما عزیزان:
|